استنلی و اولی برای تحویل سند به معدن طلا در دهکده ای کوچک استخدام می شوند تا دزدیده شود.
Oliver Hardy
پلیس تازه کار استنلی و الیور، در حال خوردن ناهار در ماشین گشت خود، تقریباً لاستیک زاپاس آنها توسط یک دزد و شریک شرورش دزدیده می شود. سپس آدرس پخش یک …
لورل و هاردی تحویلدهندهها مانند سیزیف افسانهای تلاش میکنند تا یک پیانوی جعبهای بزرگ را از پلههای به ظاهر غیرقابل عبور بالا ببرند.
استن و اولی به کوهها سفر میکنند («انبوه زیاد») تا اولی بتواند از نقرس بهبود یابد. چکمهبازها مهتاب خود را در چاهی ریختهاند که پسران از آن آب «سالم…
دو جانباز جنگ به یک کودک یتیم کمک می کنند تا پدربزرگش را پیدا کند.
الیور در نتیجه کار در یک کارخانه شاخ سازی دچار حمله عصبی می شود، اما وقتی دستورات دکتر را در مورد هوای دریا اجرا می کند، متوجه می شود که یک خلافکار س…
گروهی از کولی ها بیرون از دیوارهای کاخ کنت آرنهایم اردو زده اند. همسر الیور، دختر کنت، آرلین را میدزدد، سپس کودک را رها میکند و با معشوقش، دیولشوف،…
در بیمارستان با پای شکسته اولی توسط استن ملاقات میشود و او برای او تخممرغهای آبپز، آجیل و آشفتگی کامل میآورد.
الیور پس از یک مهمانی نامرتب در خانه در حالی که همسرش دور است، از استنلی میخواهد تا به او کمک کند تا مکان را تمیز کند، اما کمک رایگان همیشه یک معامل…
پسرها به منظور ادعای ارث، در یک شب طوفانی خود را در یک عمارت ترش و پر از خفاش حاضر می کنند.