ما رفیق بازیم، پای حق وایمیستیم، بزنن میزنیم، بکشن، میکشیم، ما هفتا تا تهش میریم؛ ولی نمیبخشیم، تهش هر چی که باشه بازم هستیم، بازم هفتیم
علی مصفا
«چرا گریه نمیکنی؟» داستان مردی است که توانایی گریه کردن را از دست داده است.
ما رفیق بازیم، پای حق وایمیستیم، بزنن میزنیم، بکشن، میکشیم، ما هفتا تا تهش میریم؛ ولی نمیبخشیم، تهش هر چی که باشه بازم هستیم، بازم هفتیم
ما رفیق بازیم، پای حق وایمیستیم، بزنن میزنیم، بکشن، میکشیم، ما هفتا تا تهش میریم؛ ولی نمیبخشیم، تهش هر چی که باشه بازم هستیم، بازم هفتیم
ما رفیق بازیم، پای حق وایمیستیم، بزنن میزنیم، بکشن، میکشیم، ما هفتا تا تهش میریم؛ ولی نمیبخشیم، تهش هر چی که باشه بازم هستیم، بازم هفتیم
زندگی آرام اعضای خانواده ربانی با ورود ناخواسته یک مار، پیداشدن یک نسخه خطی نفیس و یک حفره اسرارآمیز دچار تحولاتی میشود...
زندگی آرام اعضای خانواده ربانی با ورود ناخواسته یک مار، پیداشدن یک نسخه خطی نفیس و یک حفره اسرارآمیز دچار تحولاتی میشود...
زندگی آرام اعضای خانواده ربانی با ورود ناخواسته یک مار، پیداشدن یک نسخه خطی نفیس و یک حفره اسرارآمیز دچار تحولاتی میشود...
امروز بیست و نهم نوامبره. از اون هالووین لعنتی داره یه ماه میگذره. من یه کار بد کردم، یه کار خیلی بد…
چند دوست قدیمی یک شب در خانهای که سالها کسی در آن زندگی نکرده و به صورت موروثی به یکی از دوستانشان به نام پرستو ارث رسیده، جمع میشوند.