ستاره با توجه به اطلاعاتی که گرفته، به غلام می گوید نادر در دهه 60 در زندان بوده است، غلام می گوید اگر بتوانند یکی از هم بندهای نادر را پیدا کنند، شا…
مجید صالحی
فردی ناشناس، هاکان را به قتل رسانده است. غلام و مرتضی در صحنه قتل دیده شدهاند. آنها که توسط پلیس تعقیب میشوند، جایی برای رفتن ندارند و در استانبول…
فردی ناشناس، هاکان را به قتل رسانده است. غلام و مرتضی در صحنه قتل دیده شدهاند. آنها که توسط پلیس تعقیب میشوند، جایی برای رفتن ندارند و در استانبول…
فردی ناشناس، هاکان را به قتل رسانده است. غلام و مرتضی در صحنه قتل دیده شدهاند. آنها که توسط پلیس تعقیب میشوند، جایی برای رفتن ندارند و در استانبول…
فردی ناشناس، هاکان را به قتل رسانده است. غلام و مرتضی در صحنه قتل دیده شدهاند. آنها که توسط پلیس تعقیب میشوند، جایی برای رفتن ندارند و در استانبول…
ستاره به خانه ی نوذر بازمی گردد. غلام و مرتضی به سیاوش قول داده اند برای او کاری انجام بدهند و حالا سیاوش ماموریتی عجیب به آن ها می دهد. از آن طرف ست…
ستاره به خانه ی نوذر بازمی گردد. غلام و مرتضی به سیاوش قول داده اند برای او کاری انجام بدهند و حالا سیاوش ماموریتی عجیب به آن ها می دهد. از آن طرف ست…
ستاره به خانه ی نوذر بازمی گردد. غلام و مرتضی به سیاوش قول داده اند برای او کاری انجام بدهند و حالا سیاوش ماموریتی عجیب به آن ها می دهد. از آن طرف ست…
«من با چشم های خودم دیدم تو تیر خوردی مُردی!»